حجه الاسلام محمدرضا سالاری فر؛ عضو هیات علمی(گروه روان شناسی) پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مولف کتاب های متعدد روانشناسی و همچنین مشاور خانواده است، گفتگویی با ایشان درباره علل جامعه شناختی و روانشناختی خیانت انجام دادیم و همچنین درباره درمان این آسیب سوالاتی پرسیدیم.
علل روانشناختی خیانت کدام است؟
در بحث روانشناختی مهم ترین نکته وضع ارتباطات عاطفی و روحی زن و شوهر است و معمولا در اکثر خانواده هایی که درگیر خیانت می شوند ارتباط عاطفی و درک عاطفی ضعیف است.
دومین نکته بحث تعارض های خانودگی شدید و فقدان مهارت حل این تعارض ها است. دعوا ها و درگیری ها در بعد جنسی احساس کمبود نمی کنند اما دچار تعارض شدید هستند.
سومین نکته نبود مرز های شرعی عاطفی و جنسی است. محدوده جنسی ای باید برای زن و مرد وجود داشته باشد که خروج از آن محدوده باعث بروز بحث خیانت می شود. اختلاط زن و مرد، روابط دوستی باز یعنی چند خویشاوند که رابطه های بازی دارند و زن و مرد ارتباط راحت گفتگویی و بینایی و تماسی دارند و این ها زمینه هایی برای خیانت می شوند.
بحث بعدی که دین نیز بر آن تاکید کرده است، ضعف اقتدار مرد است که باعث می شود زن دچار خطا شود. ما اعتقاد داریم ورود و خروج های زن باید توسط مرد کنترل شود و این نکته ای است که به نظر ما اکنون اقتدار مرد ها ضعیف شده است و مرد ها کنترلی که باید بر زن و فرزندان داشته باشند ندارند.
نکته دیگر تاثیرات میان نسلی است، یعنی مواردی بوده است که خیانت بین والدین موجب بروز خیانت در فرزندان شده است.
علل جامعه شناختی خیانت چیست؟
نکته اول، آشفتگی فرهنگی و بحران هویت است؛ در جامعه ما ارزش های خانوادگی و دینی متزلزل شده است . آشفتگی هویت و فرهنگی زمینه ای برای بروز رفتار های ضد ارزش خانواده است.
نکته دوم تاثیر شدید رسانه ها بر خانوده است. رسانه های داخلی کمتر، رسانه های خارجی بیشتر، ماهواره ها. عادی شدن بی وفایی و خیانت یعنی یکی از مسائلی که الان شبکه های ماهواره ای دارن و بسیاری از آن استفاده می کنند به تدریج بی وفایی و خیانت زناشویی را امری عادی جلوه می دهند.
بحث سوم بحث ورود افراطی زن ها به ارکان مختلف جامعه و اختلاط زن و مرد است. جامعه ما طوری شده ک هزن ها به صورت تعریف نشده به عرصه های مختلف وارد شده اند و این مسئله زمینه های خیانت را به وجود آورده است.
نکته بعدی ازدواج های نامناسب از لحاظ جامعه نشاختی است مانند ازدواج های اجباری، ازدواج های حساب نشده که زن و شوهر نسبت به یکدیگر شناخت کامل نداشته اند و سن کم ازدواج و بالکل زمینه هایی که ازادواج در آن ها موفق نیست زمینه خیانت را به وجود می آورد.
نکته بعد که به خصوص در جامعه ایران مورد توجه است قوانین سخت جدایی و طلاق است، مانند مهریه و قوانین دیگر که موجب می شود طلاق به راحتی نباشد و زن و مرد در کنار کسی که دوست ندارند زندگی کنند و چون برای جدایی باید روندی طولانی طی شود و ممکن است زمینه خیانت مرد یا زن به وجود بیاید.
نکته دیگر قبح جدایی و طلاق در فرهنگ ما است. در مواردی که زن و شوهر جدیدا ناسازگار هستند و یکدیگر را دوست ندارند فرهنگ ما جدایی را ناپسند می داند.
برای رفع خیانت چه باید کرد؟
اگر ما بخواهیم مسئله خیانت را به صورت کلان رفع کنیم یک بحث پیشگیری است که ناظر به همان علل می شود.
بحث تقویت روابط عاطفی زن و شوهر؛ زن و شوهر از نظر عواطف و ابراز محبت و عشق ورزی و تماس های بدنی و روابط جنسی خوب و آشنایی با نیاز های خاص یکدیگر و اهمیت دادن به نیاز های جنسی و عاطفی یکدیگر و گفتگو و تبادل عاطفی قوی بسیار موثر است و تجربه عملی من در مشاوره نشان می دهد اگر رابطه عاطفی قوی بین زن و شوهر باشد خیانت بروز نخواهد داشت. در نتیجه باید زوج ها را تشویق کرد مهارت های ارتباطی و جنسی را قوی کنند.
نکته دوم بحث حل تعارضات است. گاهی تعارضات بسیار مرد و زن را خسته می کند و فشار های شدید خانه را مرکز دعوا می کند و مرد یا زن ممکن است از خانه خارج شود و زمینه بی وفایی و خیانت زناشویی پیش بیاید.
نکته دیگر آموزش مرز های شرعی و تقویت اعتقادات زن و شوهر است. باید تقوای زن و مرد را زیاد کنیم. تقوا به مهار کلام و مهار چشم است. روحیه عفاف در زنان باید گسترش یابد. راه های رعایت عفاف مانند عدم جلوه گری زیاد و آرایش زیاد که موجب می شود زمینه های خیانت برای مردان اتفاق افتد. فقدان عفاف می تواند موجب این شود که افراد مجرد با افراد متاهل ارتباط برقرار کنند و زمینه خیانت به وجود آید.
خیانت موارد متفاوتی دارد به عنوان مثال خیانتی طولانی مدت اتفاق می افتد یا ممکن است فردی یک سال یا دو سال با افرادی ارتباط دارد. مکن است خیانت در حد تماس تلفنی و رابطه های جزئی عاطفی باشد و زمانی ممکن است خیانت مربوط به زن بارگی مردان باشد که به روحیه ایشان بر می گردد یا اعتیاد جنسی و برای رفع هر کدام باید راه حل های خاصی در نظر گرفت.
اما در کل تقویت معنویت می تواند به حفظ فرد از خیانت کمک کند. به عنوان مثال در مشاوره ای زنی که مورد خیانت همسرش قرار گرفته بود عنوان کرد که پیشنهادهایی هم برای او مطرح می شود اما تقوا موجب جلوگیری این زن از خیانت به همسر می شود. در نتیجه بباید اعتقادات را تقویت کرد که در مواقع بحران این خانم یا آقا دچار خطا نشود. انس با خدا و معنویت بحران ها را رد می کند.
بحران ها خود نکته مهمی است. می گویند چند بحران در زندگی وجود دارد، بحران میان سالی که فرزندان از خانه خارج می شوند و یا بحرانی هایی که فرد وضعیتی پیدا می کند که گویی به پوچی رسیده است و برای عبور از این بحران ها باید عشق به خدا را تقویت کنیم که از درون انسان بتواند خود را حفظ کند.
نکته بعد تقویت اقتدار مرد و کنترل معقول و منطقی زن است. من احساس می کنم این که زن با کنترل و هماهنگی مرد بیرون از خانه رود انتظاری را از مرد به وجود می آورد که موجب حاکمیت اقتدار مرد بر خانواده بشود نه بحث زورگویی. این که مرد بداند همسرش کجا می روند و چه می کند و رفتار مناسب زن در این زمینه این چنین است که زن اقتدار مرد بپذیرد و روحیه پذیرش اقتدار را داشته باشد و خود را با همسر هماهنگ کند. به نظر می رسد زنان ایرانی امروز در پذیرش اقتدار مشکل دارند البته باید گفت اقتدار مرد بد تعریف شده است به این صورت که داد بزند و فحش بدهد و زور بگوید در حالی که اقتدار قاطعیتی همراه با نرمش و ادب و کلام خوب است. ما در روان شناسی می گویمم قاطعیت که با پرخاشگری متفاوت است.
در صورتی که مرد مقتدر باشد و زن اطاعت خود را نشان دهد، اعتماد بین زن و مرد به وجود می آید و ارتقای اعتماد، احتمال بروز خیانت را کم می کند.
اصلاح زندگی بعد از خیانت چگونه صورت گیرد؟
بی وفایی مراتب مختلفی دارد و نمی توان برای همه راه حل یکسانی ارائه داد. به عنوان مثال یک راه جدایی است و ذهن فرهنگ ایرانی به خاطر غیرت و تعصب می گوید جدایی اما نمی توان اینگونه قضاوت کرد و باید بررسی کرد رابطه عاطفی زن و مرد چگونه است، آیا همه پل های پشت سر را خراب کرده اند و همه مرز ها را شکسته اند و از نظر عاطفی شوق و علاقه ای به یکدیگر ندارند خب این جا بحث طلاق می تواند مطرح شود اما ممکن است هنوز روابط عاطفی پا بر جا باشد، یا دارای فرزند هستند یا ایا زن و مرد می توانند همدیگر را ببخشند. ما می گوییم جدایی زمانی می تواند اتفاق بیفتد که جدایی عاطفی شدید رخ داده باشد و توانایی بخشش نباشد و الان فرد انقدر از لحاظ عاطفی منفی است که حتی نمی تواند کنار فرد قرار بگیرد. ما در چنین شرایطی راهی ارائه می دهیم که فرد یک ماه و یا دو ماه به صورت کنترل شده از یکدیگر جدا باشند و ببینند می توانند رابطه را ترمیم کنند و اگر چنین اتفاقی نیفتاد راه حل در این مورد جدایی است.
راه دیگر تقویت رابطه عاطفی و جنسی زن و شوهر است که البته باید زمینه بخشیدن فرد بی وفا را تسهیل کنیم و زمان برای بخشش در نظر بگیریم و سپس باید اعتماد سازی مجدد صورت بگیرد البته یک سری واقعیت ها وجود دارد مانند این که این مسئله تا آخر عمر فراموش نمی شود اما نباید به زبان بیاید. در روان درمانی و زوج درمانی این مسائل حل می شود. ممکن است فردی اعتیاد جنسی داشته باشد و یا مشکل شخصیت نمایشی و اختلال جلوه گری داشته باشد، یا ممکن است ما افسردگی و یا حالت شیدایی داشته باشیم، خب این مسائل قابل درمان است.
خانواده ای که برایشان بحث خیانت به وجود آمد باید برای حل این مشکل واقعا سرمایه گذرای کنند مانند سرمایه گذاری برای یک سرطان فیزیکی. خیانت یک سرطان روانی است و باید برای آن هزینه کرد و از مشاور کمک بگیرند. مشاور می تواند کمک کند جنبه های روانی و دینی زندگی را تقویت کند به عنوان مثال در ده یا بیست جلسه اما اگر این اتفاق نیفتد چند احتمال وجود دارد یکی بروز مجدد خیانت و دیگر وجود یک زندگی سرد
راه حل هایی که در علل جامعه شناختی خیانت وجود دارد می تواند جذابیت رسانه های داخلی باشد که افراد را پیگیری رسانه های خارجی بی نیاز می کند و یا در بحث اختلاط زن و مرد باید دید چه کاری می شود صورت گیرد که البته جداسازی ها و تفکیک ها که ممکن است کار درستی نباشد. جداسازی دانشگاه ها بحرانی را که ایجاد می کند این است که فرصت ازدواج را از پسر و دختر می گیرد و یا بحث هم جنس بازی در این محیط ها مطرح می شود.
مشاوره ازدواج ها بسیار مهم است. ازدواج ها در سن پایین اتفاق نیفتد، فشار والدین برای ازدواج نباشد، قوانین را ساده تر کنیم. بحث مهریه را آسان تر کنیم و قبح طلاق شکسته شود و باید بر این بعد فرهنگی و اجتماعی نیز سرمایه گذاری شود و کار شود.
رسانه ها ازدواج موقت یا تعدد زوجات را خیانت جلوه داده اند اما به نظر می رسد از لحاظ دینی خیانت نیست و حتی ممکن است مرزبندی این ازدواج ها باعث جلوگیری از خیانت باشد آیا می توان درباره نوع ذهینت زنان نسبت به خیانت بودن این نوع ازدواج کاری کرد؟
باید دید ازدواج موقت در چه مواردی مناسب هست و در چه مواردی مناسب نیست چون بحث شرعی است که برای آقایان صیغه کردن وجود دارد در حالی که می بینیم در روایات امام رضا(ع) به مردی می گوید تو که زن داری و زنت خوب و جوان است، تو را با ازدواج موقت چه کار؟ یا در روایاتی آمده است که این کار را نکنید چون خانم هایتان فحش و لعن و نفرینش را به ما می دهند. معنی این حرف این است که ازدواج موقت راه گریزی از مشکل است و باید تبیین شود و همچنین است بحث تعدد زوجات. باید یک کار فرهنگی و دیگر، کاری فردی انجام شود.
کار فرهنگی این است که باید برای خانم ها و آقایان جایگاه ازدواج موقت و تعدد زوجات را مشخص کنیم. در عراق و عربستان تعدد زوجات وجود دارد و ما نمی تواین ادعا کنیم زنان ایرانی شاد تر و زندگی زناشویی بهتری از زنان آن جا دارند.
اما البته بحران تعدد زوجات و ازدواج موقت نیست. الان بیشتر مشتری زنان خیابانی که هستند و تعداشان نیز بالاست مردان متاهل هستند و این نوعی از خیانت است و ربطی به ازدواج موقت و متعدد است. صیغه نیست که باعث خیانت شده بلکه زنان خیابانی مردان خیابانی موجب این رفتار شده اند. اینجا یک نکته کلیدی این است که ما لازم داریم در بحث ازدواج موقت گفتگوهای متنوع و آزاد داشته باشیم و زن ها و مرد ها در آن شرکت کنند و به رفع مسائل بپردازند. ما هیچ عرضه ای نداریم با زنان خیابانی مقابله کنیم در حالی که وقتی اسم ازدواج موقت می آید همه شروع به فحش دادن می کنند و باید بررسی کرد کدام مرد ها جایز به این رفتار هستند.
من به مردی که می خواهد ازدواج موقت کند می گویم این کار را نکند بلکه رابطه اش را با همسرش تقویت کند. من معتقدم بحثی از بحران خیانت و حضور زنان خیابانی به نبود فرهنگ تعدد زوجات در ایران مرتبط است. من مثال می زنم از مردی که ازدواج دومش باعث شده تا زندگی او ثبات پیدا کند. زادواج دوم به نظر من مرد را مهار می کند چرا که در غیر این صورت باعث می شود که مرد ماهی یک بار موردی را پیدا کند.
یعنی برخی ازدواج موقت ها می تواند خیانت تلقی شود؟
بله. نه از لحاظ شرعی بلکه از لحاظ اخلاق. مرد کاری کرده است که پیمان زناشویی را تضعیف کرده است و این بی وفایی است. وقتی بی وفایی نیست که احساس کند همسرش نمی تواند نیازش را بر طرف کند و بعد از انجام راه حل های مختلف ببیند مشکلات عاطفی و جنسی ش حل نمی شود و همسرش معتقد نیست از لحاظ عاطفی و جنسی به او خدمات دهد بعد از آن می تواند به ازدواج موقت یا مجدد روی بیاورد و البته به همسرش بگوید.
چرا شرع حکمی دارد که با اخلاق منافات دارد؟
ما تمام کار های غیر اخلاقی را حرام نمی دانیم. ممکن است مکروه شدید باشد. نکته دوم چیزی است که تبعات زیادی داشته باشد و به خاطر این تبعات ممکن است حرام شود و البته این ها بحث های فقهی است اما من این طور بگویم به طور مثال ممکن است کسی ازدواج موقتی انجام می دهد که در اثر آن گناهان و محرمات زیادی اتفاق می افتد خب این ازدواج حرام می شود هر چند حکم اولیه آن جایز بوده است.
قتل در فراش رفتاری است که مرد ممکن است در برابر خیانت همسرش انجام دهد، اما آیا حکم حقوقی درباره عدم قصاص مرد در این موقعیت، به رسمیت شناختن عصبانیت مرد در آن لحظه نیست؟
به نظر من دین اجازه نداده است و این حکم حکمی پسینی است نه پیشینی. یعنی هنگامی که مردی دچار این حالت شد بتوان این رفتار را توجیه کرد. یعنی اگر مردی دچار این شرایط روان شناختی شد نمی توان او را مجازات کرد. دین نمی گوید همسرت را بکش اما می گوید اگر کسی هسمرش را به قتل رساند کاری با او نداشته باشید.
و شاید این حکم جنبه پیشگیرانه داشته باشد و افرادی را که می خواهد خیانت کنند را بترساند و خیانت راحت نباشد. فراش به معنای رختخواب و اتاق خواب خود مرد است و خب این مسئله خیلی فاجعه است، وقتی زن کسی را به خانه مرد دعوت کند و خب من در این مواردی که مشاوره دارم چنین چیزی مشاهده نکردم و خب این مسئله اوج خیانت است و این حکم حالت انذاری است که اگر خواست غلطی انجام دهد در خانه خودش انجام ندهد چرا که اگر چنین کرد خونش هدر می رود.
اگر می پرسید چرا برای مرد چنین حکمی هست اما برای زن نه، باید بگویم تفاوت این احکام بین زن و مرد در تفاوت روحیات و نیاز های جنسی زن و مرد است.
از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، متشکرم